دکتر پیمان دوستی

شناسایی موانع اقدام متعهدانه در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت)

در این تمرین به افراد کمک می‌شود تا موانع اقدام متعهدانه را شناسایی و راه‌هایی برای رهایی از این موانع را پیدا کنند.

منبع: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. ابراهیمی، محمد اسماعیل. (۱۳۹۷). راهنمای درمان گروهی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی. انتشارات امین نگار: تهران.

سفارش این کتاب

«اغلب مردم هنگامی که تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد می‌کنند، معمولاً موانع روانی را نیز تجربه می‌کنند. هنگامی که شما تصمیم به تغییر بگیرید، به صورت معمول ذهنیت شما برای تفکر منفی آماده خواهد شد: “من خیلی درگیر هستم”، “من نمی‌توانم آن را انجام دهم”، “من شکست می‌خورم”، “خیلی سخت است” و مانند اینها.  موضوع جلوگیری از آنها نیست، بلکه اگر با این افکار درگیر شویم، آنها می‌توانند از حرکت رو به جلوی ما جلوگیری کنند.

خود داری از بهانه آوردن

ذهن یک دستگاه بهانه ساز است و هنگامی که ما حتی به انجام کاری که ما را از منطقه‌ی آرامش دور می‌کند، فکر کنیم، تمامی دلایلی را که به ما می‌گویند ما نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم، یا نباید آن را انجام داد یا هیچ‌وقت نباید آن را انجام دهیم را مطرح می‌کند: خیلی خسته هستم، خیلی مشغول هستم، مهم نیست، خیلی سخت است، من به اندازه کافی خوب نیستم، نمی‌توانم این کار را انجام دهم، من شکست خواهم خورد، من خیلی مضطرب هستم و غیره.

و اگر بخواهیم قبل از انجام کارهایی که در زندگی واقعا مهم هستند، صبر کنیم و منتظر روزی باشیم که ذهن ما بهانه سازی را متوقف کند،… ما هرگز شروع به حرکت نخواهیم کرد. بنابراین اگر همراهی با بهانه آوردن یک مانع جدی برای عمل باشد، به طور طبیعی آن را هدف قرار می‌دهیم: به عنوان مثال “آه! دوباره داستان “من نمی‌توانم آن را انجام دهم”، از تو ممنونم ذهن من! “

سفارش این کتاب

اجتناب از ناراحتی ناشی از تغییر

تغییر معمولا باعث احساس ناراحتی، به ویژه اضطراب می‌شود. شما باید این ناراحتی را قبول کنید تا به جلو حرکت کنید.

قبول کردن درگیر بودن

گام اول این است که قبول کنیم درگیر هستیم. ضرب و شتم خود برای درگیر بودن کار ثمر داری نیست و به جای آن شما می‌توانید این تجربه دشوار را به فرصت‌هایی برای توسعه پذیرش خود و مهربانی با خود تبدیل کنید. از خودتان بپرسید: «آیا می‌توانم خودم را به عنوان یک انسان بپذیرم، گرچه من به طور موقت درگیر شده‌ام؟»، «آیا می‌توانم به جای اینکه خود مرا بکشم، مهربان و با شفقت باشم؟»

تمایل به رشد کردن

تمرین مهارت‌های جدید اغلب خسته کننده یا حوصله سربر است و پیگیری اهدافی که ما را از “منطقه راحتی” بیرون می‌کشند، تقریبا همیشه اضطراب قابل توجهی را ایجاد می‌کند. بنابراین اگر ما تمایل به ایجاد ناراحتی نداریم، بدیهی است که اقدامی هم نخواهیم کرد. بنابراین می‌توانیم از خودمان بپرسیم: «آیا مایلم احساس ناراحتی داشته باشم تا بتوانم آن چه را که لازم است انجام دهم؟» یا «آیا می‌خواهم با دست‌های خالی و گره‌ای درشکمم و درقفسه‌ی سینه و یا وجود یک صدا در سرم که چیزهای ترسناکی را به من می‌گوید، برای رسیدن به چیزهایی که برای من مهم است اقدام کنم؟». اگر مایل نیستید که برای این ناراحتی‌ها اتاقی بسازید، ممکن است نیاز داشته باشید که: ۱) مهارت‌های پذیرش خود را تقویت کنید؛۲) هدف ساده‌تری را در نظر بگیرید که کمتر موجب ناراحتی می‌شود.

از دست دادن انگیزه

اگر اهداف خود را از نظر دور کنید، انگیزه خود را نیز از دست خواهید داد. برای ادامه حرکت، مطمئن شوید که می‌دانید ارزش‌هایتان چیست. ُاطمینان حاصل کنید که واقعا با ارزش‌های خود ارتباط برقرار می‌کنید. اطمینان حاصل کنید که اینها ارزش‌های شما هستند نه ارزش‌های دین، فرهنگ و یا والدین شما.

ارزش‌های خود را مشخص کنید

ادامه دهید تا ارزش‌های خود را روشن کنید و اطمینان حاصل کنید که هدف‌ها یا اقدامات متعهدانه‌ی شما مستقیما از ارزش‌های شما به دست می آید.

سفارش این کتاب

درخواست پشتیبانی

حمایت اجتماعی اغلب به شدت ایجاد انگیزه می‌کند. آیا می‌توانید یک شریک، دوست، فامیل، همکار یا همسایه پیدا کنید که با آنها بتوانید آرزوها و دستاوردهای خود را به اشتراک بگذارید؟ کسی شما را تشویق و پشتیبانی می‌کند؟ موفقیت‌های شما را تشخیص داده و شما را تشویق می‌کند؟

آیا یک گروه یا یک دوره وجود دارد که بتوانید در آن عضو شوید و برای این هدف مفید باشد؟ آیا می‌توانید یک “گروه همراهان ورزشی” پیدا کنید تا با شما ورزش کنند یا “دوستان تحصیلی” که به شما در انجام تمرین‌هایتان کمک کنند؟

استفاده از یاد آوری ها

برای ما فراموش کردن اهداف‌مان بسیار آسان است. پس چگونه می‌توانیم “یادآورها” را ایجاد کنیم؟ آیا می‌توانیم پیام‌ها یا هشدارها را در رایانه، تلفن همراه، تقویم یا دفترمان تعریف کنیم؟ آیا می‌توانیم از مردم در شبکه پشتیبانی بخواهیم که به ما یادآوری کنند؟ آیا می‌توانیم یادداشت‌هایی را روی آینه یا یخچال و یا داشبورد ماشین بچسبانیم؟

اجتناب از اهداف افراطی

اطمینان حاصل کنید که اهداف شما از امکانات و توانایی شما تجاوز نمی‌کنند و یا شما نهایتاً دچار شکست نخواهید شد. منابع لازم می‌توانند مهارت، زمان، پول و سلامت جسمانی باشند».

تمرین درآوردن زره در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت)

با استفاده از تمرین درآوردن زره در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت)، فرآیند پذیرش و توجه‌آگاهی صورت می گیرد.

منبع: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. ابراهیمی، محمد اسماعیل. (۱۳۹۷). راهنمای درمان گروهی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی. انتشارات امین نگار: تهران.

سفارش این کتاب

«چند لحظه ای برای عکس‌العمل نشان دادن به این موضوع تامل کنید: تا به امروز، خشم شما مانند یک لباس زره مانند عملکرده است تا شما را از درد، آسیب و غم و اندوه‌تان محافظت کند. متأسفانه این درد، آسیب و یا غم و اندوه مانند یک زخم است که تا زمانی که به آن دقیق نپردازید، بهبود نمی‌یابد. بنابراین اگر می‌توانید زره‌های خود را از خود دور کنید و زخم زیر آن را مورد مراقبت قرار دهید. از خودتان بپرسید «در پس این خشم چیست؟ احساسات واقعی و درونی من چه مواردی هستند؟”.

بدن خود را اسکن کرده و احساسات قدرتمند را شناسایی کنید. بر قوی‌ترین و سخت‌ترین احساسات تمرکز کنید. آن را مانند یک دانشمند کنجکاو مشاهده کنید، در آن نفوذ کنید، برای آن یک اتاق بسازید و اجازه دهید آن را همان‌طور که وجود دارد، درک کنید. جریان این احساس را با انگشتان خود حس کنید، شکل آن را بر روی پوست خود احساس کنید.

دست خود را بر روی این منطقه قرارد هید و مالش دهید، همان‌طور که یک پرستار مراقب، دستش را روی سر یک بیمار قرار می‌دهد. احساس گرمای دست خود بر این درد را احساس کنید. در آن نفوذ کنید و بگذارید همانجا بماند. این درد را تسکین دهید.

سفارش این کتاب

اجازه دهید وجود داشته باشد، حتی اگر آن را دوست ندارید. جریان گرما را از دست خود به ناحیه‌ی درد احساس کنید. انتظار نداشته باشید درد از بین برود. ممکن است درد کاهش یابد، یا به همان صورت باقی بماند. نکته این است که آن را بپذیریم و به دنبال خلاص شدن از آن نباشیم. به جای تلاش برای خاموش کردن درد با استفاده از بروز خشم خود، یک اتاق برای آن بسازید و اجازه بدهید در آن بماند.

چندین بار کلمه “آرام باش” را بی صدا بگویید. به آرامی درد خود را درمان کنید، فرض کنید این یک کودک در حال گریه است که نیاز به آرامش دارد. اطراف آن را لمس کنید. در نهایت، به تنفس خود توجه کنید و تمرین تنفس ذهنی را برای چند دقیقه انجام دهید. سپس چشمان خود را باز کنید و با اتاق اطراف خود ارتباط بر قرار کنید».

اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه­ درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در دوران پاندمی ویروس کرونا صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون- پس­ آزمون با گروه کنترل بود. ۱۴ نفر از افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در بازه زمانی شهریور تا مهر ۱۳۹۹ به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت ۷ جلسه ۱۲۰ دقیقه­ ای جلسات آنلاین قرار گرفت، اما گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ­ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش این پژوهش پرسشنامه ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن (ربیعی و همکاران، ۱۳۹۰) و ترس از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، ۲۰۰۵) بود. یافته­ ها نشان داد که گروه ­درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی اثربخش است (۰۵/۰>p). از این یافته ­ها می­ توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت مجازی برای افراد دارای اضافه وزن اثربخش بوده است و می‌توان از آن به عنوان یک راهکار جایگزین در دوران پاندمی ویروس کرونا استفاده کرد.

شیوه های ارجاع به این مقاله:

دوستی، پیمان.، حسینی نیا، نرگس.، دوستی، شبنم.، دوستی، پگاه. (۱۴۰۰). اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن. رویش روان شناسی. ۱۰ (۴) :۲۵-۳۲.

VANC: Dousti P, Hosseininia N, Dousti S, Dousti P. Online group therapy based on acceptance and commitment on body dysmorphic and fear of body image in overweight people. Rooyesh. 2021; 10 (4) :25-32.

APA: Dousti, P., Hosseininia, N., Dousti, S., Dousti, P, (2021) “Online group therapy based on acceptance and commitment on body dysmorphic and fear of body image in overweight people”, Rooyesh-e-Ravanshenasi Journal, 10(4); Pages: 25-32.

تحقیقات پیرامون نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT)

دانلود ویدئو کارگاه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT/ RFT

نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT) یک نظریه جامع و کامل در خصوص زبان انسانی و فرآیندهای پردازش شناختی است. این نظریه توسط استیون هیز، بارنز-هولمز، لوچیانو، ترنیکه و … توسعه پیدا کرده است و اصول ابتدایی آن همان نظریه رفتار کلامی (Verbal Behavior) اسکینر می باشد. 

نظریه چهارچوب ارتباطی (Relation Frame Theory) زیر بنای برخی درمان های موج سوم رفتار درمانی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت / ACT) می باشد و به ما توضیح می دهد که ما انسان ها چطور به واسطه زبان مان و فرآیندهای زبانی، با پیامدهای انتزاعی رویدادها به شکلی ذهنی روبرو می شویم، نتایجی را از نتایجی نتیجه می گیریم (استنتاج می کنیم)، رویدادها را در چهارچوب هایی از روابط قرار می دهیم و … . در این ویدئو به اختصار به برخی از پژوهش های مربوط به نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT) اشاره شده است.

اتخاذ چشم انداز و نظریه ذهن

اتخاذ چشم انداز، نقش مهمی در شکل دادن به “خود” ایفا می‌کند. توانایی اتخاذ چشم اندازی دیگر هم، یک توانایی ضروری در راستای خود (self) است.

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

سفارش این کتاب

در سال‌های اخیر، تحقیق گسترده‌ای بر اساس نظریه شناختی و به ویژه تحقیق درباره نظریه ذهن صورت گرفت (بارون-کوهن، تیگر-فلاسبرگ، و کوهن، ۲۰۰۰). این تحقیق به منظور ایجاد یک درک کلی از نحوه عملکرد انسان‌ها، چگونگی توسعه توانایی اتخاذ نگرش ذهنی به خود و دیگری، و همینطور ایجاد همدلی، انجام پذیرفت.

به طور خاص، این تحقیق مشکلات مربوط به افراد مبتلا به اوتیستیک را بررسی می‌کند و پیامدهای مستقیم و قابل اجرایی دارد که اجازه می‌دهد استراتژی‌های خاصی برای کمک به یادگیری کودکان و اتخاذ چشم انداز، توسعه پیدا کند (هاولین، بارون-کوهن و هادوین، ۱۹۹۹).

همچنین محققان بر اساس این کار، گام‌های مختلفی در جهت اتخاد چشم اندازی دیگر، برداشتند. این گام‌ها از پایه (توانایی تصور کردن یک شی از یک موقعیت دیگر) شروع می‌شوند و به سمت رفتارهای پیچیده‌ای نظیر توانایی پیش بینی رفتار دیگران از طریق فرضیه‌هایی درباره درست یا غلط بودن رویدادها، حرکت می‌کنند.

به عبارت دیگر، می‌توانیم بر اساس فرض‌هایی در مورد اینکه فرد دیگری معتقد به درست بودن آن باشد (صرف نظر از اینکه خودمان به آن معتقدیم یا نه)، عمل کنیم. این امر مستلزم آن است که بتوانیم چشم انداز دیگران را در نظر بگیریم.


بهبود روش‌های آموزش برای کودکان مبتلا به اوتیسم، دهه‌هاست که تحلیل‌گران رفتار را به خود مشغول کرده است. حمایت‌های تجربی برای درک اتخاذ چشم انداز به عنوان چارچوب بندی ارتباطی، فرصت‌های جدیدی را در این زمینه باز می‌کند. مزیت استفاده از چنین تحقیقی از نقطه نظر تجزیه‌و‌تحلیل رفتار، مجددا این است که در آن علم از پایین به بالا ساخته شده است.

مفاهیم استفاده شده دقیقا تعریف و توصیف شده‌اند و در کار تجربی (آزمایشی) ریشه دارند. از سوی دیگر بسیاری این موضوع (تعریف دقیق اصطلاحات و مفاهیم) را مشکلی برای مدل‌های شناختی می‌دانند (بارنز-هولمز، مک هاگ، و بارنز-هولمز، ۲۰۰۴).


در مطالعات مبتنی بر نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT)، اتخاذ چشم انداز به عنوان یک شکل از رفتار عامل (کنش‌گر) تعمیم یافته است که در آن کودک می‌آموزد محرک‌ها را از چشم انداز خاصی مرتبط کند: من در مقابل شما، اینجا در مقابل آنجا، الان در مقابل آنگاه (بارنز-هولمز، مک هاگ، و بارنز-هولمز، ۲۰۰۴).

یک برنامه خاص برای این آموزش، توسعه داده شده است (بارنز-هولمز، مک هاگ، و بارنز-هولمز، ۲۰۰۴؛ مک هاگ، بارنز-هولمز، و بارنز-هولمز، ۲۰۰۹). به طور خلاصه، آموزش به این شکل طراحی شده است که سوال‌هایی به کودک ارائه می‌شود که در آنها به صورت نظام مند، سطح‌های مختلفی از پیچیدگی در اتخاذ چشم انداز، آموزش داده شده است. در طول آموزش بازخورد داده می‌شود، یعنی پاسخ‌های صحیح، پیامدهای تقویتی‌ای در گفت‌و‌گو دارند.

سفارش این کتاب


آموزش با روابط ساده‌ای شروع می‌شود، چیزهایی نظیر: “کدام توپ من است؟ کدام توپ تو است؟”، “چه کسی اینجاست؟ چه کسی آنجاست؟”
در مرحله بعد، روابط تغییر می‌کنند: “اگر من جای شما بودم و شما جای من بودید، کدام توپ برای شما بود و کدام توپ برای من بود؟” و شما آنجا روی صندلی کوچک نشسته‌اید، من اینجا روی صندلی بزرگ نشسته‌ام. [توصیف وضعیت واقعی]. اگر اینجا، آنجا بود، و آنجا، اینجا بود، من روی کدام صندلی نشسته بودم؟ شما روی کدام صندلی نشسته بودید؟


همچنین دو روابط معکوس را آموزش می‌دهید: “امروز من اینجا، روی صندلی بزرگ نشسته‌ام. دیروز من آنجا، روی صندلی کوچک نشسته بودم. اگر اینجا، آنجا بود، و آنجا اینجا بود، و الان، آنگاه بود، و آنگاه، الان بود، من الان کجا نشسته‌ام، آنگاه من کجا خواهم نشست؟”
همان‌طور که احتمالا متوجه شده‌اید، پاسخ دادن به این نوع سوالات آسان نیست، حتی برای بزرگسالانی که مشکلات کلامی ندارند.

این مهارت‌های مربوط به پدیده‌های موجود در نظریه ذهن، از طریق مقایسه‌هایی حمایت می‌شود: از یک طرف اینکه چطور این نوع چارچوب‌های ارتباطی در گروه‌های سنی مختلف ظاهر می‌شوند، و سوی دیگر اینکه چه چیزی در تحقیقات جاری یافت می‌شود (مک هاگ و همکاران، ۲۰۰۴). همچنین نشان داده شده است که این نوع از مهارت در کودکان پیش دبستانی ممکن است از طریق این نوع برنامه‌های آموزشی تحت تأثیر قرار گیرد و چشم انداز تعمیم یافته‌ای اتخاذ کنند (هیجل و رفلفت، ۲۰۰۶).

مضاف بر این، نشان داده شده است که مهارت‌های کودک مبتلا به اوتیستیک درمورد اتخاذ چشم انداز، با استفاده از این روش‌ها بهبود می‌یابد (برای مشاهده خلاصه‌ای از نتایج به روز، منابع رفلفت و بارنز-هولمز را مطالعه کنید).

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

چارچوب سازی در نظریه چارچوب ارتباطی (RFT)

بر اساس نظریه چارچوب ارتباطی (RFT)، ما انسان ها به وسیله زبان روابط مختلف زیادی برای ارتباط بین رویدادها باهم ایجاد می کنیم و رویدادها را در چهارچوب های مختلفی از روابط قرار می دهیم.

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

سفارش این کتاب

تفاوت (تمایز)، روابط فضایی (پشت/ روبرو، بالا/ پایین)، روابط زمانی (قبل / بعد)، روابط علی (اگر پس از آن)، روابط سلسله مراتبی (“بخشی از”)، و “روابط چشم اندازی” (من / شما، اینجا / آنجا)، بخشی از آنها هستند. برای مثال، یکی نوع درخت، به طور معمول بزرگ‌تر از نوع دیگری از درخت می‌باشد.

درخت یک سنگ نیست (تمایز). یک کتاب در بالای کتاب دیگری (روابط فضایی) قرار دارد. من قبل از شما وارد اتاق شدم (روابط زمانی)، و اگر من بیاستم، راحت‌تر می‌توانید من را ببینید (رابطه علی). طبقه دوم بخشی از ساختمان (روابط سلسله مراتبی) است.

به قرار دادن رویدادها در این روابط، چارچوب سازی ارتباطی گفته می‌شود. اصطلاح فنی‌تر آن، کاربست پاسخ روابط قراردادی (AARR)، می‌باشد. چارچوب سازی ارتباطی یک رفتار است که انسان آن را در اوایل زندگی (سنین کودکی) و از طریق شرطی عامل (کنش‌گر) یاد می‌گیرد. ما رویدادها را هماهنگ باهم، متضاد با یکدیگر، و … می بینیم.

سفارش این کتاب

به این مثال توجه کنید: من مضطرب هستم، پس نمی توانم کارهایم را انجام دهم. در این مثال: یک رابطه تضاد به این شکل ایجاد شده است «یک آدم طبیعی اضطراب ندارد» پس بین داشتن اضطراب و یک آدم طبیعی یک رابطه تضاد وجود دارد. یک رابطه هماهنگی به این شکل ایجاد می شود. «من اضطراب دارم» پس بین من و اضطراب یک رابطه هماهنگی وجود دارد. از طرف دیگر یک رابطه تضاد بین «من و یک آدم طبیعی» ایجاد می شود.

یک رابطه تضاد هم بین داشتن اضطراب و انجام دادن کارها وجود دارد. در نتیجه فرد تلاش می کند از دست اضطراب خلاص شود. به دلیل چارچوب های ارتباطی، هرچقدر فرد بیشتر برای خلاص شدن از دست اضطراب تلاش می کند، به میزان بیشتری آن را تجربه می کند، در نتیجه بیشتر تلاش می کند. پیامد این کار در طولانی مدت به این شکل هست که فرد به جای متمرکز شدن به دنبال کردن فعالیت هایش، در یک چرخه معیوب مبارزه با اضطراب اسیر می شود.

در واقع چارچوب بندی ارتباطی می تواند به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل کند. از یک سو به مهارتی مثل حل مساله و دیگر مهارت های ممکن کمک می کند، و از سوی دیگر چنین دردسرهایی برای ما درست می کند. چارچوب بندی ارتباطی، همیشه به دو جنبه از اشاره زمینه ای بستگی دارد.

از یک طرف، یک رابطه خاص که میان محرک‌ها برقرار می‌شود، و از سوی دیگر، عملکردهای محرک خاص که بر اساس رابطه برقرار شده، انتخاب می‌شوند. در نظریه چارچوب ارتباطی (RFT)، به اشاره زمینه‌ای که روابط برقرار شده بین محرک‌ها (از زمینه و ارتباط) در یک لحظه را کنترل می‌کند، اشاره رابطه ای گفته می‌شود. همچنین به اشاره‌ای که تعیین می‌کند که کدام عملکرد مبتنی بر این روابط معین (از زمینه و ارتباط)، انتخاب شوند، اشاره عملکردی گفته می‌شود.

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

روابط مشتق شده از محرک در چارچوب ارتباطی (RFT)

طی این مطلب قصد دارم به طور خلاصه روابط مشتق شده از محرک در نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) را توضیح دهم.

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

سفارش این کتاب

مدت‌هاست می‌دانیم که روابط بین برخی محرک‌ها می‌توانند به گونه‌ای ایجاد شوند که توضیح آن بر مبنای اصول اساسی نظری یادگیری، دشوار است. بیایید نگاهی دقیق‌تر به این پدیده، یعنی روابط مشتق شده از محرک، یا همان روابط بین محرک‌ها بدون آموزش و یادگیری خاص، بیاندازیم.

این موضوع را با یک آزمایش ساده نشان می دهم: یک گروه از آزمودنی‌ها یک محرک قراردادی خاص که ما به آن D می‌گوییم را انتخاب می‌کنند. به آنها یک محرک قراردادی دیگر که به آن E می‌گوییم ارائه می‌شود. در ابتدا همه محرک‌هایی که در آزمایش استفاده می‌شوند، برای آزمودنی‌ها بی معنی هستند.

آنها شامل ارقام یا حروفی بی معنی می‌باشند. به آزمودنی E نشان داده شد و به او حق انتخاب گزینه D و یا محرک دیگری که به آن F می‌گوییم، داده شد. اگر D انتخاب شود، تقویت می‌شود. این گزینه با گزینه‌های مختلف تکرار شد، اما انتخاب D، زمانی که E ارائه می‌شد، به طور مداوم تقویت می‌شد. در حال حاضر E به عنوان یک محرک تشخیصی (تمیزی) برای انتخاب D، عمل می‌کند. اگر E به عنوان یک گزینه احتمالی با D نشان داده شود، احتمال آن بالا است که شرکت کننده D را انتخاب کند.

این روش مطابقت دادن با نمونه نامیده می‌شود. در این مورد، E نمونه است و وظیفه این است که با یکی دیگر از محرک‌های ممکن (D یا F) منطبق شود. بیایید به پدیده‌ای دیگر، نگاهی دقیق‌تر بیاندازیم، جایی که روابط جدید بدون اینکه به طور خاص آموزش داده شوند، به وجود می‌آیند: حال شرایط طوری تغییر می‌کند که D ارائه می‌شود و شرکت کننده می‌تواند در بین چندین محرک بی معنی که یکی از آنها E است، انتخاب کند.

در این مورد، احتمالا آزمودنی‌ها E را انتخاب می‌کنند، هرچند D قبلا به عنوان نمونه ارائه نشده است و هیچ تاریخچه یادگیری‌ای وجود ندارد که انتخاب E، تقویت شده باشد. این امر با استفاده از محرک‌های بی معنی در آزمایش استفاده می‌شود؛ آنها صرفا برای آزمایش ساخته می‌شوند و بنابراین هیچ رابطه قبلی‌ای بین آنها وجود ندارد.

این موضوع به عنوان روابط مشتق شده از محرک در نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) شناخته می‌شود، زیرا به طور مستقیم آموزش داده نمی‌شود، بلکه توسط آزمودنی‌ها در این وضعیت، مشتق می‌شود (نتیجه گرفته می‌شود). ما یک رابطه بین محرک‌ها را آموزش می‌دهیم و یک رابطه دیگر از آن مشتق می‌شود (استنتاج می‌شود/ نتیجه گرفته می‌شود).

سفارش این کتاب

منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

هیجان‌های مثبت می‌توانند دشوار باشند

بعضی اوقات مردم ترس‌های مختلفی از هیجان‌های مثبت دارند- گویی اجازه می‌دهند گیر بیافتند یا به یک سرزمین ناآشنا حرکت کنند. فردی می‌گفت: “اگر احساس‌های مثبت بیشتر از خشم و اضطراب باشند، واقعی نیستند و بخشی از شما نمی‌باشند”.

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

این کتاب را سفارش دهید

بنابراین، مدت زیادی طول می‌کشد تا به احساس‌های مثبت عادت کنیم، و حتی گاهی اوقات می‌توانیم از آنها وحشت داشته باشیم. به عنوان مثال، سالی غالباً فقط به چیزهایی نگاه می‌کند که امیدهای او را در آخرین لحظه از بین می‌برند، زیرا مادرش ناراحت یا عصبانی می‌شود.

جان به یاد می‌آورد که غالباً وقتی اوضاع به خوبی پیش می‌رفت، والدینش عصبانی یا پرخاشگر می‌شدند. برای سالی و جان، هیجان‌های مثبت با “اتفاقات بد” همراه بود. از این رو، کاملاً قابل درک است که آنها آموخته‌اند اجازه ندهند هیجان‌های مثبت داشته باشند.

ویدئو کارگاه اکت

مشکل اینجاست که چه اتفاقی در مغز ما می‌افتد اگر سیستم هیجان‌های مثبت را به کار نبندیم. بنابراین به جای اینکه فرض کنیم احساس‌های مثبت برای ما نیستند، می‌توانیم تشخیص دهیم چرا از آنها وحشت داریم و به خودمان اجازه دهیم بر احساس‌های مثبت کوچک تمرکز کنیم– مانند لذت بردن از یک فنجان چایی یا به اشتراک گذاشتن یک جوک- و قدم به قدم این کار را انجام دهیم.

دانلود ویدیوی آموزشی

وقتی روی شفقت‌ورزی و احساس ملایمت و مهربانی کار می‌کنیم، بعضی از افراد دقیقاً از این احساس‌ها بسیار مضطرب می‌شوند؛ احساس ملایمت و مهربانی می‌تواند شبیه احساسی از ضعف باشد و آسیب پذیری را به شما بیان کند. یک بار دیگر به هر دلیلی که ممکن است بترسید، به یاد داشته باشید که آنها بخشی از سیستم پایه‌ای مغز هستند و می‌توانیم دوباره کار کردن روی آنها را تمرین کنیم.

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

محبت و مهربانی در درمان متمرکز بر شفقت

آنچه سیستم تسکین دهنده و خشنودی را پیچیده می‌کند، اما برای کشف شفقت از اهمیت بسیاری برخوردار است، این موضوع می‌باشد که سیستم تسکین دهنده و خشنودی با محبت و مهربانی ارتباط دارد.

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

این کتاب را سفارش دهید

برای مثال، وقتی یک بچه پریشان است، عشق والدین می‌تواند برای او تسکین دهنده و آرام بخش باشد. همچنین به هنگام پریشانی در بزرگ‌سالی نیز، محبت و مهربانی دیگران می‌تواند به تسکین ما کمک کند. وقتی احساس آرامش داریم، در زندگی روزمره احساس امنیت می‌کنیم. این احساس تسکین دهندگی از مهربانی و حمایت، به ما کمک می‌کند تا احساس امنیت کنیم و این موضوع از طریق سیستم‌های مغزی، مشابه با احساس‌هایی که باعث ایجاد احساس آرامش همراه با تحقق و خشنودی می‌شوند، کار می‌کند.

در مغز ماده‌ای به نام آندروفین وجود دارد که برای سلامتی، احساس آرامش، و بهزیستی مهم است. زمانی که احساس مهربانی می‌کنیم، این ماده آزاد می‌شود. همچنین هورمونی به نام اکسی توسین وجود دارد که به احساس امنیت اجتماعی و پیوندجویی ما مرتبط است. این هورمون (همراه با آندورفین‌ها) احساس بهزیستی به ما می‌دهد که از احساس دوست داشتنی بودن، خواستنی بودن، و ایمنی در کنار دیگران، ناشی می‌شود.

می‌توانید این موضوع را در خودتان با یادآوری اینکه بدن‌تان وقتی که احساس خشنودی و مهربانی دارید، زمانی که دیگران با شما مهربان هستند، یا با خودتان مهربان هستید، چه حسی دارد، کشف کنید. وقتی احساس خشنودی و ایمنی دارید، به چه چیزی توجه و فکر می‌کنید؟ وقتی احساس ایمنی و خشنودی دارید، چطور رفتار می‌کنید؟ بسیار خب، ممکن است برخی از کاربردها در حال نبرد با یکدیگر باشند، بنابراین شاید نیاز باشد از تصور شما برای اینکه حدس بزنیم چه احساسی ممکن است داشته باشید، استفاده کنیم.

این موضوع در آموزش ما برای شفقت‌ورزی مورد توجه است، زیرا این امر برای احساس بهزیستی ما مفید است. من به آن تحت عنوان یک سیستم تسکین دهنده و خشنود ساز اشاره خواهم کرد.

این کتاب را سفارش دهید

نکته کلیدی: برای برخی از افرادی که مشکلات روان‌شناختی دارند، سیستم تهدید و محافظت از خود بسیار توسعه یافته است و به راحتی احساس اضطراب و خشم برانگیخته می‌شود، اما سیستم تسکین دهنده و خشنود سازی آنها کمتر توسعه یافته است، زیرا آنها هرگز فرصتی برای توسعه دادن آن پیدا نکرده‌اند. بنابراین آموزش ذهن برای شفقت‌ورزی مانند فیزیوتراپی برای ذهن است. ما کشف می‌کنیم چطور از تمرین‌های خاص جهت تلاش و کمک به توسعه این سیستم استفاده نمائیم.

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

هیجان‌ها عملکردهای خاصی

به هر هیجانی که دارید فکر کنید و از خود بپرسید: “اگر این هیجان‌ها در شما برانگیخته شوند، بدن‌تان چه می‌کند؟ چطور این هیجان‌ها توجه شما را هدایت می‌کنند، چه چیزهایی از حافظه شما بیرون می‌آید و چه افکاری قطار می‌کنید؟

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.

این کتاب را سفارش دهید

اگر خشمگین، مضطرب یا عاشق باشید، افکارتان چه تفاوتی می‌کند؟ حالا یک سوال ۶۴ هزار دلاری می‌پرسم: آیا خودتان برای خودتان فکر می‌کنید یا هیجان‌هایتان برایتان فکر می‌کنند؟ اگر صادقانه نگاه کنیم، اکثرا درگیر یک هیجان می‌شویم و آن هیجان فکر ما را راهنمایی می‌کند.

بعضی اوقات یاد نگرفته‌ایم که چطور عقب بایستیم و در گردآب هیجان‌ها گرفتار نشویم. هیجان‌ها می‌گویند: “به این فکر کن” ، “همین جا بمان” ، “از آن بترس” و ما به سادگی همین کار را انجام می‌دهیم، اما مطمئناً این یک خیابان دو طرفه است. اینکه چطور اتفاق‌هایی که برای ما می‌افتد را تفسیر می‌کنیم و به آن معنی می‌دهیم، می‌تواند هیجان‌های ما را برانگیخته کند. اما ما همچنین می‌توانیم انتخاب کنیم تا از توانایی‌های جدید مغز استفاده کنیم که به ما اجازه می‌دهد عقب بایستیم، فکر و تامل کنیم، و با انتقال توجه‌مان و تمرکز دوباره روی چیزهایی که مفید هستند، به ما کمک کند که آرام‌تر باشیم.

بنابراین، هیجان‌ها عملکردهای خاصی دارند، حتی اگر برای ما ناخوشایند و دردناک باشند. گاهی اوقات ما هیجان‌هایی که بر محافظت از ما در مقابل تهدید متمرکز هستند را (مانند اضطراب و خشم)، منفی یا بد می‌دانیم. به هر حال، این موضوع ما را در یک چهارچوب ذهنی اشتباه برای تعامل با آنها قرار می‌دهد. آنها به این دلیل که احساس بدی ایجاد می‌کنند، هیجان‌های منفی نیستند، بلکه آنها بخشی از سیستم محافظت ما از خود هستند. وقتی که با هیجان‌هایمان دوستانه‌تر رفتار می‌کنیم (وقتی شروع به دوست داشتن هیجان‌هایمان می‌کنیم)، متوجه می‌شویم تعامل راحت‌تری با آنها داریم.

همچنین دلایل خوب زیادی برای احساس بد داشتن وجود دارد. تصور کنید فردی که توانایی احساس خشم، ترس، انزجار، شرم و گناه را ندارد، چگونه می‌شود. این هیجان‌ها بخشی از وجود ما هستند؛ آنها به عنوان بخشی از ماهیت انسانی تکامل یافته‌اند. اما به یاد داشته باشید که ما تصمیم نگرفته‌ایم که این هیجان‌ها را داشته باشیم؛ آنها بیش از میلیون‌ها سال در حال ساخت و تکامل بوده‌اند.

این کتاب را سفارش دهید

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که تاکید زیادی بر اهمیت شادی و احساس خوب داشتن می‌کند. مشکل این است که شما با برخی از این ادعاها گمراه می‌شوید، زیرا آنها به شما نمی‌گویند که در بعضی مواقع احساس بد داشتن یک بخش عادی و مهم زندگی است که در دراز مدت می‌تواند برای شما خوب باشد. ممکن است اضطراب افتادن در امتحان باعث شود سخت درس بخوانید یا اضطراب بابت قسمت خاصی از شهر موجب شود از آن منطقه دور بمانید. یادگیری هماهنگ کردن هیجان‌هاست که مهم می‌باشد.

این موضوع را در نظر بگیرید: وقتی کسی که دوستش داریم را از دست می‌دهیم (می‌میرد)، خودمان را در غمی عمیق، که به طور طبیعی ناخوشایند بوده و با مشکلاتی در خواب، گریه، ضعف، خشم و احساس فقدان همراه است، می‌یابیم. ممکن است یادبگیریم این احساس‌ها را با دیگران به اشتراک بگذاریم یا لب‌هایمان را بسته نگه داریم، اما برای بیشتر ما به طور بالقوه، این وضعیت (از دست دادن فردی عزیز) با غم و اندوه همراه است.

به عنوان مثالی دیگر، همه ما به طور بالقوه خیال پردازی‌ها و نگرش‌هایی درباره ابراز خشم و کینه توزی داریم؛ اگر کسی به فرزند شما آسیبی برساند، می‌توانید تمایل درونی شدیدی برای انتقام داشته باشید، و البته همه ما به طور بالقوه احساس اضطراب می‌کنیم. همه این هیجان‌های ممکن، در طرح ژنتیکی ما وجود دارند و تفاوت‌های ژنتیکی و رشدی بین ما فقط بر به آسانی یا به شدت برانگیخته شدن این هیجان‌ها در هر یک از ما اثر می‌گذارد.

منبع: گیلبرت، پل. (۲۰۱۰). آموزش ذهن برای شفقت ورزی. ترجمه: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.